خانه - پایگاه دانش کارجویا - تعریف ۲ غریزه مرگ و زندگی فروید

تعریف ۲ غریزه مرگ و زندگی فروید

غریزه مرگ و زندگی فروید
فهرست مطالب

شاید کمتر روانشناسی را بتوان پیدا کرد که به اندازه فروید در دنیای روانشناسی تاثیر گذاشته باشد؛ او موسس مکتب روانکاوی در روانشناسی و همچنین به نوعی اولین کسی بود که به تاثیر غریزه مرگ و زندگی در رفتار ما آدم ها و این نکته که بسیاری از اعمال و رفتار ما از روی آگاهی نیست و در ناخودآگاه ریشه دارد و این ناخودآگاه هم در اغلب موارد ریشه در دوران کودکی شخص دارد، اشاره کرد؛ در واقع ایشون کسی بود که باعث شد ما هر بار که به پیش روانشناس ها میریم، در جواب هر چیزی بگن: این مسئله ریشه در کودکی شما دارد😁.

امروز ما در این مقاله قصد داریم تا به غریزه مرگ و زندگی از دیدگاه فروید بپردازیم و توضیح دهیم که غرایز چگونه بر رفتار ما تاثیر میگذارد و همچنین غرایز به چند دسته تقسیم میشوند.

اگر شما هم دوست دارید تا با مسائلی از این دست آشنا شوید با ما همراه باشید تا در این مقاله به این موضوعات بپردازیم.

میتونید مقالات بیشتری نیز در کاجویا مطالعه کنید، برای این کار کافی است به بخش دسته ها بروید و دسته مورد علاقه خود را از آن جا انتخاب کنید و بعد مقالات مربوط به آن دسته را مطالعه کنید.

فهرست

  • غریزه
  • غریزه زندگی
  • غریزه مرگ
  • جمع بندی

غریزه

غرایز عناصر اصلی شخصیت هستند. آن ها نیروی اصلی سوق دهنده و برانگیزنده ای هستند که رفتار را به سمت خاصی هدایت میکنند. در واقع غرایز نوعی انرژی هستند (انرژی فیزیولوژیک تغییر شکل یافته) که نیاز های بدن را به امیال ذهن پیوند میدهند.

محرک های غریزه مرگ و زندگی (مثل گرسنگی یا تشنگی) درونی هستند. وقتی نیازی مثل گرسنگی یا تشنگی در بدن ایجاد میشود، حالتی از انرژی برانگیخته میشود که فرد را به سمت برطرف کردن این نیاز سوق میدهد. مثلا فردی که احساس گرسنگی پیدا میکند، به جستجوی غذا میپردازد تا این نیاز خود را برطرف سازد.

غریزه، حالت بدنی نیست؛ بلکه، نیاز بدنی است که به حالت ذهنی، یعنی میل (بازنمایی ذهنی نیاز فیزیولوژیک)، تبدیل شده است. وقتی بدن در حالت نیاز است، فرد احساس تنش یا فشار میکند. هدف غریزه، برطرف کردن این نیاز و بنابراین کاهش دادن تنش است. نظریه فروید را میتوان رویکرد تعادلی حیات نامید، زیرا اشاره دارد به اینکه ما برای برگرداندن و حفظ تعادل فیزیولوژیکی، جهت آزاد کردن بدن از تنش، برانگیخته میشویم.

با اینکه غرایز منبع انرژی انحصاری برای رفتار انسان هستند، انرژی ناشی میتواند صرف انواع فعالیت ها شود. این مسئله، تنوعی که در رفتار انسان میبینیم را به نوعی توضیح میدهد. فروید معتقد بود که تمام تمایلات، ترجیحات، و نگرش هایی که در بزرگسالی نشان میدهیم، جابجایی های انرژی از هدف های اصلی  هستند که نیازهای غریزی را ارضا میکنند.

غریزه مرگ و زندگی
زیگموند فروید

غریزه زندگی

فروید غرایز را به دو طبقه تقسیم بندی کرد: غرایز زندگی و غرایز مرگ. بین غریزه مرگ و زندگی، غریزه زندگی  ارضا کردن نیاز هایی مثل نیاز به آب، غذا، هوا، و میل جنسی، به هدف و بقای گونه و فرد خدمت میکنند. بین غریزه مرگ و زندگی، غرایز زندگی به سمت رشد و نمو گرایش دارند. انرژی روانی غریزه زندگی، لیبیدو نام دارد.

لیبیدو میتواند به اشیا (منظور از شی در نظام فروید، چیزی است که غریزه را ارضا میکند. او معتقد بود که غرایز از منبع، نیروی محرک، هدف و شی برخوردارند. مثلا در مورد گرسنگی، شی غذایی است که به مصرف میرسد.) متصل شده یا در آن ها صرف شود، مفهومی که فروید آن را نیرو گذاری روانی نامید.

مثلا اگر شما هم اتاقی خود را دوست داشته باشید، فروید خواهد گفت که لیبیدوی شما به او نیرو گذاری روانی شده است. از نظر فروید، مهم ترین غریزه ی زندگی برای شخصیت، میل جنسی است که آن را به صورت گسترده ای تعریف کرد (و حتی نظریه معروف روانی _ جنسی خود را بر همین اساس بیان کرد). او صرفا به امیال شهوانی اشاره نکرد، بلکه تقریبا تمام رفتار ها و افکار لذت بخش را شامل میدانست.

غریزه مرگ و زندگی
غریزه مرگ و زندگی

غریزه مرگ

فروید در مقابل غریزه زندگی، غریزه مرگ یا غریزه ویرانگر را فرض کرد. غریزه مرگ دومین غریزه بین غریزه مرگ و زندگی و بحث برانگیز ترین آن هست. فروید با اقتباس از زیست شناسی، این واقعیت بدیهی را مطرح کرد که تمام موجودات زنده زوال یافته و میمیرند و به حالت های بی جانی اولیه خود برمی گردند و بنابراین انسان ها میل ناهشیاری به مردن دارند.

یکی از مولفه های غرایز مرگ، سایق پرخاشگری است که به صورت میل به مردن توصیف شده که علیه اشیای غیر از خود تغییر مسیر میدهد. همین سایق پرخاشگری ما را وادار میسازد بکشیم، فتح کنیم و همه چیز را نابود کنیم. فروید پرخاشگری را مانند میل جنسی، جزء جدا نشدنی ماهیت انسان میدانست.

مفهوم غرایز مرگ، حتی در بین پیروان بسیار وفادار فروید، پذیرش محدودی کرد. یک روانکاو در این باره نوشته است که این مفهوم باید به زباله دان تاریخ انداخته شود. روانکاو دیگری در این باره اظهار داشت که اگر فروید یک نابغه بود، در این صورت، مطرح کردن غرایز مرگ، نمونه نابغه ای است که روزگار ناگواری داشته است.

فروید مفهوم غرایز مرگ را در اواخر زندگی، به عنوان انعکاسی از تجربیات خودش به وجود آورد (بسیاری از روانشناسان بزرگ، نظریه هایی که بیان کردند تا حد زیادی تحت تاثیر زندگی شخصی خودشان بوده است).

فروید در اواخر عمر خود، انواع ناتوانی ها و مشکلات فیزیولوژیکی و روانشناختی پیری را تحمل کرد، سرطان او وخیم تر شد و کشتار های جنگ جهانی اول را نیز مشاهده کرد، یکی از دختران او در ۲۶ سالگی فوت کرد. همه این وقایع، عمیقا بر او تاثیر گذاشت و در نتیجه مرگ و پرخاشگری موضوعات اصلی در نظریه او شدند.

فروید در سال های آخر عمر خود، از مرگ وحشت داشت، و به همکاران و پیروانی که دیدگاه های او را زیر سوال برده و محفل روانکاوی او را ترک کرده بودند، خصومت و نفرت عمیقی داشت.

غریزه مرگ و زندگی
غریزه مرگ و زندگی

جمع بندی

ما در این مقاله در رابطه با فروید و نظریات او در رابطه با غریزه مرگ و زندگی صحبت کردیم و تا حدودی متوجه شدیم که غرایز از نظر فروید چه جایگاهی در شخصیت انسان دارد و به چند دسته تقسیم میشود. همچنین ما در این مقاله درباره اهمیت امیال جنسی در نظریه فروید صحبت کردیم و توضیح دادیم که فروید غریزه جنسی را مهم ترین غریزه زندگی میداند.

همچنین دانستیم که تمام نظریات او درباره غریزه مرگ و زندگی، مثل نظریاتش درباره غریزه مرگ، توسط همکاران و پیروانش پذیرفته نشد و همه به نوعی این بخش از نظریات او را زیر سوال بردند، مسئله ای که اصلا به مزاق فروید خوش نیامد و او دچار نفرت عمیقی از همکاران و پیروانش شد.

لطفا نظر خود را در رابطه با این مقاله و دیدگاه فروید درباره غرایز، با ما در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.

برای مشاهده مقالات بیشتر به لینک های زیر مراجعه کنید:

خاستگاه تاریخی روانشناسی (قسمت ۱)

خاستگاه های تاریخی در روانشناسی (قسمت ۲)

رویکرد های روانشناسی _ ۵ رویکرد روانشناسی

۴ تا از روش های پژوهش در روانشناسی

۳ سطح شخصیت از دیدگاه فروید

فروید و ۸ مکانیزم دفاعی علیه اضطراب

amin
amin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *