خانه - پایگاه دانش کارجویا - خاستگاه تاریخی روانشناسی (قسمت ۱)

خاستگاه تاریخی روانشناسی (قسمت ۱)

خاستگاه تاریخی روانشناسی
فهرست مطالب

خاستگاه تاریخی روانشناسی

خاستگاه تاریخی روانشناسی را میتوان تا فلاسفه بزرگ دوران باستان پی گرفت. آنان پرسش هایی بنیادین در باب زندگی روانی آدمی مطرح کردند: هشیاری چیست؟ آدمیان ذاتا منطقی هستند یا غیر منطقی؟ آیا چیزی به نام انتخاب آزاد وجود دارد؟

این گونه سوال ها امروزه نیز همانند دو هزار سال پیش در خور اهمیت اند. این سوال ها با ماهیت ذهن و فرایند های ذهنی و روانی سروکار دارند. در برخی از مباحث روانشناسی نیز صحبت از بدن و رفتار آدمی است که این مطلب نیز از روزگار قدیم مطرح بوده است که سرانجام این بررسی ها زمینه ساز رویکرد زیست شناختی در روانشناسی است.

ما در این مقاله با شما در رابطه با فطری نگری در برابر تجربه گرایی صحبت میکنیم و توضیح میدهیم که یکی از قدیمی ترین مناقشه ها در روانشناسی چگونه به وجود اومد و به کجا خطم شد. همچنین قرار است در رابطه با آغاز روانشناسی علمی نیز اطلاعات ارزشمندی را به شما بدهیم، پس با ما همراه باشید.

فهرست

فطری نگری در برابر تجربه گرایی

در زمان مطالعه خاستگاه تاریخی روانشناسی یکی از نخستین مناقشه های که به آن برمیخوریم، و همچنان در روزگار ما نیز ادامه دارد فطری نگری در برابر تجربه گرایی است. جوهر این مناقشه در این خلاصه میشود که توانایی آدمیان فطری است یا از طریق تجربه کسب میشود.در دیدگاه فطری نگری گفته میشود که آدمیان با گنجینه ای از دانش و توان فهم واقعیت زاده میشوند.در قرن هفدهم دکارت (یک فیلسوف اروپایی) برخی اندیشه ها از قبیل خدا، خویشتن، اصول بدیهی هندسه،کمال و بینهایت را فطری به شمار می آورد.دکارت همچنین معتقد بود که بدن آدمی مثل ماشین هست و مثل هر ماشین دیگری قابل بررسی است.

دیدگاه تجربه گرایی بر این عقیده است که دانش از طریق تجربه ها و تعامل های آدمی با جهان کسب میشود. این دیدگاه عموما با نام جان لاک فیلسوف انگلیسی سده هفدهم پیوند دارد. لاک معتقد بود که ذهن آدمی در بدو تولد همچون لوح نانوشته ای است که تجربه های رشد او، دانش فهم را روی آن ثبت میکنند.

این دیدگاه سرآغاز پیدایش روانشناسی تداعی گرا شد. تداعی گرایان به وجود اندیشه ها و توانایی های فطری اعتقاد نداشتند بلکه معتقد بودند که ذهن از اندیشه هایی انباشته میشود که از طریق حواس به آن راه می یابند و طبق اصولی از قبیل مشابهت و تضاد به هم پیوند میابند. پژوهش ها کنونی در زمینه حافظه و یادگیری، پیوندی با نظریه آغازین تدایی گرایی دارند.

مناقشه فطری نگری و تجربه گرایی امروزه تحت عنوان مناقشه طبیعت-تربیت ادامه دارد.

امروزه اکثر دانشمندان امروزه به چیزی بین هر دوی این ها معتقد هستند، یعنی هم معتقد هستند که فرایند های زیستی از قبیل وراثت تاثیر میگذارد و هم تجربه و محیط پیرامون بر این قضیه تاثیر میگذارد.

به نظر شما رفتار ما بیشتر فطری است یا ریشه در تربیت ما دارد؟ اگه قرار باشه از بین این دو یکی را انتخاب کنید، کدام را انتخاب میکنید؟ لطفا نظر خود را با ما در بخش نظرات در میان بگذارید.

آغاز روانشناسی علمی

آغاز روانشناسی علمی رو همزمان با تاسیس نخستین آزمایشگاه روانشناسی توسط ویلهم وونت در دانشگاه لایپزیگ آلمان به سال ۱۸۷۹ میدانند. خاستگاه تاسیس آزمایشگاه وونت این باور بود که ذهن و رفتار را نیز همانند سیاره ها و مواد شیمیایی یا اندام های بدن آدمی میتوان با روش های علمی بررسی  کرد.پژوهش های خود وونت عمدتا بر روی حواس مخصوصا بینایی متمرکز بود،در عین حال همراه با همکارانش بررسی هایی نیز در زمینه توجه و هیجان و حافظه انجام داد.

وونت به درون نگری به عنوان روشی برای بررسی فرایند های ذهنی اعتماد و تکیه میکرد.درون نگری یعنی مشاهده و ثبت ماهیت ادراک ها، اندیشه ها و احساس های شخص توسط خودش.

اتکا به درون نگری به ویژه در بررسی رویداد های ذهنی بسیار سریع،کارایی نداشت.مردم حتی به رغم گذراندن دوره های آموزشی طولانی مدت در زمینه درون نگری،باز هم درون نگری های بسیار متفاوتی از تجارب حسی ساده گزارش میکردند و نتیجه گیری های اندکی از این تفاوت ها به دست می آمد.به همین دلیل در زمانه حاضر درون نگری در رویکرد های شناختی محوریت ندارد.

خاستگاه تاریخی روانشناسی
از نماد های روانشناسی

جمع بندی

ما در قسمت اول از سری مقالات خاستگاه های تاریخی روانشناسی با مسائلی مثل فطری نگری در برابر تجربه گرایی آشنا شدیم و دانستیم که این مقوله، سال ها یکی از مهم ترین اختلافات در بین روانشناسان بود، و البته امروزه نیز تا حدودی این بحث مطرح است که رفتار انسان ناشی از فطرت اوست یا ناشی از تجربیات او، ولی دانستیم که بیشتر روانشناسان به چیزی بین این دو اعتقاد دارند.

همچنین ما در رابطه با آغاز روانشناسی علمی نیز صحبت کردیم و دانستیم که روانشناسی علمی در سال ۱۸۷۹، با تاسیس اولین آزمایشگاه روانشناسی در دانشگاه لایپزیگ آلمان توسط ویلهلم وونت آغاز شد.

برای مشاهده قسمت دوم به لینک زیر مراجعه شود.

خاستگاه های تاریخی روانشناسی (قسمت ۲)

برای مشاهده مقالات مرتبط به لینک های زیر مراجعه شود:

گستره روانشناسی و ۳ نکته که باید بدانیم

رویکرد های روانشناسی _ ۵ رویکرد روانشناسی

۴ تا از روش های پژوهش در روانشناسی

amin
amin

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *