ما در قسمت های قبل راجب مسائلی به مانند غرایز و سطوح و ساختار شخصیت از دیدگاه فروید صحبت کردیم، حال در این قسمت میخواهیم تا شما را با اضطراب و مکانیزم دفاعی علیه اضطراب از دیدگاه فروید آشنا کنیم. برای فهم بهتر این مقاله پیشنهاد میکنم دو مقاله قبلی که راجب فروید نوشته شده است، را مطالعه کنید تا بهتر بتوانید مطالب این مقاله را متوجه شوید.
در این مقاله قرار است تا ما شما را با مفاهیمی مثل، اضطراب چیست؟ انواع اضطراب از دیدگاه فروید، و مکانیزم های دفاعی علیه اضطراب آشنا کنیم. اگر شما نیز به فهمیدن راجب این دست مطالب علاقه دارید، پیشنهاد میکنم تا این مقاله را تا آخر دنبال کنید.
میتوانید مقالات بیشتر و متنوع تری رو هم در کارجویا مطالعه کنید، برای این کار کافی است به بخش دسته ها بروید و از آنجا دسته مورد علاقه خود را انتخاب کنید و بعد شروع به خواندن مقالات آن دسته کنید.
فهرست
- اضطراب چیست؟
- انواع اضطراب از دیدگاه فروید
- اضطراب واقعی
- اضطراب روان رنجور
- اضطراب اخلاقی
- مکانیزم های دفاعی علیه اضطراب
- جمع بندی
اضطراب چیست؟
احتمالا شما هم مثل هر آدم دیگه ای بارها و بارها دچار اضطراب شده اید، و احتمالا حس کرده اید که احساس اضطراب تا حدودی شبیه به احساس ترس است، هر چند که ممکن است ندانیم که از چه میترسیم. فروید اضطراب را به صورت ترس بی هدف توصیف کرد.
اغلب ما نمیتوانیم به علت آن یا موضوع خاصی که آن را ایجاد کرده است، اشاره کنیم (دوستان باید بدانید که بین اضطراب و استرس تفاوت هست، به صورت ساده اگر بخوام بگم اضطراب به ترس بدون دلیل اشاره دارد و استرس به ترس با دلیل اشاره دارد).
فروید اضطراب را جزء مهمی از نظریه شخصیت خود قرار داد و تاکید کرد که اضطراب اساس ایجاد رفتار روانجور و روان پریش است. فروید معتقد بود که نمونه نخستین تمام اضطراب ها ضربه تولد است (البته این مفهوم را یکی از پیروان او به نام اُتو رنک مطرح کرد).
این مفهوم این طور بیان میکند که جنین در رحم مادر در محیط بسیار پایدار و امن قرار دارد. جایی که هر نیاز او بدون تاخیر ارضا میشود. اما هنگام تولد، همه چیز تغییر میکند. نوزاد، لازم است که سازگار شدن با محیط را آغاز کند، چون که ممکن است درخواست های غریزی آن همیشه فورا برآورده نشوند.
ناگهان دستگاه عصبی نوزاد که نارس است و آمادگی لازم را ندارد، با انواع محرک ها بمباران میشود. در نتیجه، نوزاد جنبش های حرکتی زیادی میکند و تنفس و ضربان قلب افزایش میابند. این ضربه تولد، همراه با تنش و ترس از اینکه غرایز نهاد ارضا نخواهند شد، اولین تجربه اضطراب ماست.
وقتی نتوانیم با اضطراب مقابله کنیم، چنانچه در معرض مقلوب شدن در برابر آن قرار بگیریم، گفته میشود که اضطراب آسیب زاست.
انواع اضطراب از دیدگاه فروید
فروید سه نوع اضطراب را مطرح کرد: اضطراب واقعی، اضطراب روان رنجور، اضطراب اخلاقی.
اضطراب واقعی
اولین نوع اضطراب که دو نوع دیگر اضطراب نیز آن ناشی میشوند، اضطراب واقعی است. این ترس از خطرات ملموس در زندگی عملی است. اغلب ما از چیز هایی مثل آتش، طوفان، زلزله و بلایای مشابه میترسیم. ما از حیوانات وحشی، اتومبیل هایی که به سرعت حرکت میکنند، و ساختمانی که در حال سوختن است، میگریزیم.
اضطراب واقعی، رفتار ما را برای گریختن از خطر های واقعی و محافظت کردن از خودمان در زندگی هدایت میکند. وقتی که این تهدید از بین میرود، ترس ما نیز از بین میرود. این مدل ترس ها میتوانند به افراط کشیده شوند. فردی که از ترس اینکه ممکن است، اتومبیلی با فرد برخورد کند از خانه بیرون نمیرود یا از ترس آتش سوزی کبریت روشن نمیکند، این ترس های واقعیت بنیادی به نقطه ای فراتر از بهنجار کشانده میشود.
اضطراب روان رنجور
نوع دیگر اضطراب از دیدگاه فروید، اضطراب روان رنجور است. این مدل اضطراب در کودکی ریشه دارد و از تعارض بین ارضای غریزی و واقعیت به وجود می آید. کودکان اغلب به خاطر ابراز کردن تکانه های نهاد، تنبیه میشوند؛ بنابراین میل به ارضا کردن برخی از تکانه های نهاد، موجب اضطراب میشود.
اگر بخوام به طور ساده بگم این نوع اضطراب، در واقع ترس از تنبیه شدن به خاطر انجام کار به خصوصی است. این ترس از غرایز نیست، در واقع ترس از آنچه امکان دارد در نتیجه ارضا کردن غرایز اتفاق بیفتد است.
اضطراب اخلاقی
آخرین نوع اضطراب از دیدگاه فروید، اضطراب اخلاقی است. این نوع اضطراب از تعارض بین نهاد و فراخود ناشی میشود. به طور ساده تر بخوام بگم، این ترس از وجدان فرد ناشی میشود. وقتی ابراز کردن تکانه های غریزی با اصول اخلاقی شما مغایرت دارد دچار این اضطراب میشوید.
مثلا وقتی میخواهید کاری خلاف قانون انجام دهید ولی دور زدن قانون خلاف اصول اخلاقی شما است، شما دچار اضطراب اخلاقی میشوید. در این نوع اضطراب فراخود باعض میشود که شما احساس شرم و گناه کنید و به این طریق از شما انتقام میگیرد. به زبان ساده، ممکن است خود را دچار عذاب وجدان توصیف کنید.
مکانیزم دفاعی علیه اضطراب
معمولا وقتی دچار اضطراب میشویم چند گزینه برای محافظت وجود دارد: گریختن از موقعیت تهدید کننده، جلوگیری از نیاز تکانشی که منبع خطر است، یا اطاعت کردن از دستوران وجدان. اگر هیجکدام از روش های ذکر شده منطقی و موثر نباشد، فرد به مکانیسم های دفاعی متوسل میشود، که در ادامه به توضیح هر کدام از آن ها میپردازیم.
فروید چند مکانیزم دفاعی علیه اضطراب را مطرح کرد و خاطر نشان کرد که به ندرت ما از یک مکانیزم استفاده میکنیم، و در اغلب موارد از چند مکانیزم به صورت همزمان استفاده میکنیم. این مکانیزم ها در دو ویژگی با هم مشترک هستند:
(۱) آن ها ضروری اما تحریف کننده واقعیت هستند، بدین معنی که واقعیت را برای ما تحریف میکنند.
(۲) به صورت ناهشیار عمل میکنند، بدین در معنی که ما از آن ها آگاه نیستیم و بدون آگاهی ما آن ها عمل میکنند.
در ادامه به چند مورد از این مکانیزم های دفاعی میپردازیم.
سرکوبی: انکار ناهشیار وجود چیزی که موجب اضطراب میشود. مثلا تلاش برای فراموشی خاطره ای که به شدت ما را اذیت میکند، به گونه ای که آن را کلا فراموش کنیم یا جزئیات آن را به سختی به یاد آوریم.
انکار: انکار کردن وجود تهدیدی بیرونی یا رویدادی آسیب زا؛ مثلا فرد مبتلا به بیماری لاعلاج، شاید مرگ قریب الوقوع خود را منکر شود (این مکانیزم با این که به مکانیزم سرکوبی بسیار نزدیک است اما با آن تفاوت دارد به این صورت که مکانیزم سرکوبی به طور ناهشیار و غیر ارادی است اما مکانیزم انکار به صورت هشیار و ارادی است).
واکنش وارونه: نوعی دفاع علیه تکانه ناراحت کننده، با نشان دادن فعال تکانه مخالف است. خیلی پیچیده شد مگه نه!؟ بزارید با مثال توضیح بدم، این مکانیزم داره این رو میگه که شخصی که مثلا دچار تجاوز جنسی میشود، تبدیل به یکی از مبارزان علیه هرزه نگاری میشود، یا مثلا کسی که پدر یا مادر خوبی نداشته، تلاش میکنه مادر یا پدر خوبی بشه (البته این قایده کلی نیست و همه ازش پیروی نمیکنند).
فرافکنی: نسبت دادن تکانه ناراحت کننده به فردی دیگر. مثلا یک فرد ممکن است بگوید: من از او متنفر نیستم، او از من نفرت دارد (این مکانیزم هم مثل مکانیزم واکنش وارونه یک قایده کلی نیست).
واپس روی: برگشتن به دوران پیشین زندگی که کمتر ناکام کننده بوده و نشان دادن رفتار های بچگانه و وابسته ای که ویژه آن دوران امن تر بوده است. مثلا ی بچه ۱۰ ساله که مادرش دچار بیماری سخت شده، ممکن است رفتار های یک بچه ۵ ساله را از خود نشان دهد، چون در اون دوران اون بچه همچین ترسی (بیماری مادر) را مشاهده نکرده بود (در این شرایط پس از رفع شدن مشکل (مثلا بیماری سخت مادر) بچه دوباره به شکل اول خود برمیگردد).
دلیل تراشی: تعبیر متفاوت رفتار برای اینکه قابل قبول تر و کمتر تهدید کننده شود. مثلا کسی که از کار خود اخراج شده است، ممکن است با گفتن اینکه به هر حال این کار به درد نمیخورد، دلیل تراشی کند.
جابجایی: جابجا کردن تکانه های نهاد از موضوع تهدید کننده یا غیر قابل دسترس به موضوع جایگزینی که در دسترس باشد. مثلا فردی که از مدیران خود بیزار است اما به خاطر ترس از تنبیه شدن و اخراج این خصومت را ابراز نمیکند، و در عوض این حس نفرت و پرخاشگری را روی سر شخص دیگری خالی میکند.
والایش: تغییر دادن یا جابجا کردن تکانه های نهاد به وسیله منحرف کردن انرژی غریزی به رفتار های جامعه پسند. مثلا شخصی که از دیدن خون لذت میبرد، به سمت مشاغلی مثل پزشکی میرود.
جمع بندی
ما در این مقاله راجب اضطراب از دیدگاه فروید و همچنین انواع اضطراب و مکانیزم های دفاعی ما در برابر این اضطراب ها از دیدگاه فروید صحبت کردیم. در این مقاله دانستیم که اضطراب به ۳ نوع اضطراب واقعی، روان رنجور، اخلاقی تقسیم میشود؛ و برای دفاع از آن ها ما ۸ مکانیزم دفاعی علیه اضطراب داریم. همچنین با چیستی اضطراب و مفاهیمی مثل ضربه تولد نیز آشنا شدیم.
لطفا نظرات خود را در رابطه با این مقاله با ما در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.
برای مشاهده مقالات بیشتر به لینک های زیر مراجعه کنید:
خاستگاه تاریخی روانشناسی (قسمت ۱)
خاستگاه های تاریخی در روانشناسی (قسمت ۲)
رویکرد های روانشناسی _ ۵ رویکرد روانشناسی