پایگاه دانش کارجویا » ۶ نکته درباره اضطراب بنیادی از نظر کارن هورنای

پایگاه دانش کارجویا

در پایگاه دانش کارجویا، اطلاعات خود را در زمینه های مختلف به روز کنید.

۶ نکته درباره اضطراب بنیادی از نظر کارن هورنای

اضطراب بنیادی
فهرست مطالب

سلام دوستان، چه خبر؟ امروز با یک قسمت دیگه از بررسی نظرات و افکار کارن هورنای در خدمتتون هستیم؛ در قسمت قبل ما راجب نیاز کودک به امنیت صحبت کردیم، و امروز قرار است در رابطه با اضطراب بنیادی صحبت کنیم. اضطراب بنیادی یک مفهوم به شدت کلیدی در درک و فهم نظرات و افکار کارن هورنای هست.

هورنای آن را به صورت احساس فراگیر و پنهانی تنها و درمانده بودن در دنیای خصمانه تعریف کرد. هورنای عنوان داشت که اضطراب بنیادی، اساس روان رنجوری هست و به طور جدایی ناپذیری با احساسات منفی ما در ارتباط است.

اگر شما هم کنکاوید تا در این باره بیشتر بدونید، ما تا انتهای مقاله همراه ما باشید.

میتونید در کارجویا مقالات بیشتری نیز بخوانید، برای این کار کافی است به بخش  دسته ها بروید و از آن جا دسته مورد علاقه خود را انتخاب کنید و شروع به خواندن مقالات مربوط به آن دسته کنید.

فهرست

  • ۱.اضطراب بنیادی
  • ۲.جلب کردن عشق و محبت
  • ۳.مطیع بودن
  • ۴.کسب کردن قدرت
  • ۵.کناره گیری کردن
  • ۶.اهداف و ویژگی های این مکانیزم ها
  • جمع بندی

۱.اضطراب بنیادی

همان طور که کمی قبل تر گفتم، هورنای اضطراب بنیادی را به صورت ((احساس فراگیر و پنهانی تنها و درمانده بودن در دنیای خصمانه)) تعریف کرد. اضطراب بنیادی مبنای پرورش روان رنجوری های بعدی است، و به طور جدایی ناپذیری با احساس های خصومت، درماندگی، و ترس ارتباط دارد.

صرف نظر از اینکه چگونه اضطراب بنیادی را ابراز کنیم، این احساس در همه ما مشابه است. به قول هورنای، ما ((در دنیایی که پر از سوء استفاده، تقلب، تجاوز، خواری، و خیانت است، خود را حقیر، بی اهمیت، عاجز، رها شده، و در معرض خطر احساس میکنیم)).

در کودکی به چهار طریق سعی میکنیم از خود در برابر اضطراب بنیادی محافظت کنیم:

۱.جلب کردن عشق و محبت ۲.مطیع بودن ۳.کسب کردن قدرت ۴.کناره گیری کردن.

در ادامه هر کدام را به طور جداگانه توضیح میدهیم.

اضطراب بنیادی

۲.جلب کردن عشق و محبت

فرد با جلب محبت دیگران، در واقع میگوید: ((اگر مرا دوست داشته باشید، به من صدمه نخواهی زد)). ما به چند طریق محبت را برای جلوگیری از اضطراب بنیادی جلب میکنیم: انجام دادن هر کاری که دیگری میخواهد، سعی در رشوه دادن به دیگران، یا تهدید کردن دیگران به تامین کردن محبت دلخواه.

۳.مطیع بودن

مطیع بودن به عنوان وسیله ای برای محافظت از خود، مستلزم پیروی کردن از خواست های یک فرد به خصوص یا هر کسی در محیط اجتماعی ماست. افراد مطیع، از انجام دادن هر کاری که ممکن است دیگران را دشمن آن ها کند، خود داری میکنند. آن ها جرات انتقاد کردن از دیگران یا بی احترامی به آن ها را ندارند.

آن ها باید امیال شخصی خود را سرکوب کنند و نمیتوانند از خود در برابر سوء استفاده دفاع کنند، زیرا میترسند این حالت دفاعی، سوء استفاده کننده را دشمن کند. اغلب افرادی که به صورت مطیع رفتار میکنند، معتقدند که از خود گذشته و فداکار هستند. به نظر میرسدکه این افراد میگویند: ((اگر تسلیم شوم، صدمه نخواهم دید)).

اضطراب بنیادی

۴.کسب کردن قدرت

هورنای معتقد بود که فرد با کسب کردن قدرت میتواند درماندگی خود را جبران کند و از طریق موفقیت یا احساس برتری، امنیت به دست آورد. در واقع به نوعی تلاش میکند که با به دست آوردن قدرت، اضطراب بنیادی خود را از بین ببرد. به نظر میرسد که چنین افرادی معتقدند که اگر قدرت داشته باشند، هیچ کس نمیتواند به آن ها صدمه بزند.

۵. کناره گیری کردن

این سه وسیله محافظت از خود در برابر اضطراب بنیادی، یک ویژگی مشترک دارند: فرد با پرداختن به هر یک از آن ها سعی میکند از طریق تعامل کردن با دیگران، با اضطراب بنیادی مقابله کند. روش چهارم محافظت از خود در برابر اضطراب بنیادی، کناره گیری از دیگران، نه به صورت جسمی، بلکه به صورت روانی است.

چنین فردی سعی میکند از دیگران مستقل باشد و برای ارضا کردن نیاز های درونی یا بیرونی، به هیچ کس متکی نباشد. برای مثال، اگر کسی دارایی مادی زیادی را انباشته کند، در این صورت میتواند برای  ارضا کردن نیاز های بیرونی به آن اتکا کند. متاسفانه، ممکن است چنین فردی به قدری تحت فشار اضطراب بنیادی باشد که نتواند از این دارایی لذت ببرد. او باید از این دارایی به دقت محافظت کند، زیرا تنها محافظ او علیه اضطراب است.

آدم کناره گیر، در رابطه با نیاز های درونی یا روان شناختی ، با دوری کردن از دیگران به استقلال میرسد و برای ارضای نیاز های عاطفی خود به دنبال کسی نمیگردد. این فرایند، فرو کشتن یا به حداقل رساندن نیاز های عاطفی را شامل میشود.

اضطراب بنیادی

۶.اهداف و ویژگی های این مکانیزم ها

این چهار مکانیزم محافظت از خود که هورنای مطرح کرد، یک هدف دارند: دفاع کردن علیه اضطراب بنیادی. آن ها به جای خشنودی یا لذت، فرد را برای جستجو کردن امنیت  و اطمینان خاطر برانگیخته میکنند. آن ها دفاع علیه رنج هستند، نه جستجوی بهزیستی.

ویژگی دیگر این مکانیزم های محافظت از خود، قدرت و شدت آن ها است. هورنای معتقد بود که آن ها میتوانند از نیاز های جنسی یا نیاز های فیزیولوژیکی دیگر، الزام آور تر باشند. امکان دارد که این مکانیزم ها اضطراب را کاهش دهند، اما معمولا به قیمت تحلیل رفتن شخصیت فرد تمام میشود.

معمولا افراد روان رنجور برای کسب امنیت، از بیش از یک مکانیزم استفاده میکنند و ناسازگاری بین این چهار مکانیزم میتواند زمینه را برای مشکلات بیشتر فراهم کند. برای مثال، امکان دارد کسی با نیاز های رسیدن به قدرت و جلب محبت برانگیخته شود. شاید کسی بخواهد تسلیم دیگران شده و در عین حال دوست داشته باشد بر آن ها حاکم شود. این ناسازگاری ها نمیتوانند حل شوند و به تعارض های شدید تر منجر میشوند.

جمع بندی

به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقیست! خب دوستان به پایان یک مقاله دیگر از سری مقالات بررسی افکار و نظرات کارن هورنای رسیدیم، امیدوارم از خواندن آن لذت کافی را برده باشید. ما در این مقاله در رابطه با اضطراب بنیادی و شیوه هایی که ما انسان ها از آن ها برای دفاع در برابر اضطراب بنیادی استفاده میکنیم، صحبت کردیم. در مقاله بعدی قرار است در رابطه با نیازها و گرایش های روان رنجور صحبت کنیم. پس تا مقاله بعدی، خدا یار و نگهدارتون.

لطفا نظرات خود را در رابطه با این مقاله با ما در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.

برای مطالعه مقالات بیشتر به لینک های زیر مراجعه شود:

۴ نکته در رابطه با نیاز کودک به امنیت، کارن هورنای

۴ نکته درباره روانشناسی اجتماعی و رفتار اقتصادی

۳ حوزه عمده نظریه های روانشناختی اجتماعی

۳ نکته درباره سبک زندگی از نظر آدلر

۷ نکته در رابطه با تعارض های زناشویی و طلاق

آلفرد آدلر، احساس حقارت و ۳ نکته درباره آن

آلفرد آدلر، ۲ نکته درباره تلاش برای برتری یا کمال

۵ نکته درباره ترتیب تولد از نظر آلفرد آدلر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *