پایگاه دانش کارجویا » ۴ نکته در رابطه با نیاز کودک به امنیت، کارن هورنای

پایگاه دانش کارجویا

در پایگاه دانش کارجویا، اطلاعات خود را در زمینه های مختلف به روز کنید.

۴ نکته در رابطه با نیاز کودک به امنیت، کارن هورنای

نیاز کودک به امنیت
فهرست مطالب

سلام دوستان، چه خبر؟ امروز با یک سری مقالات جدید در رابطه با بررسی نظرات و افکار کارن هورنای در خدمتتون هستیم. اولین مقاله ای که قصد داریم درباره ایشون بنویسیم، مربوط است به مسئله نیاز کودک به امنیت؛ هورنای درباره اهمیت سال های اولیه کودکی در شکل دادن شخصیت بزرگسال، با فروید موافق بود.

اما آن ها درباره جزئیات اینکه چگونه شخصیت شکل میگیرد، اختلاف داشتند. هورنای معتقد بود که نیرو های اجتماعی در کودکی، نه نیرو های زیستی، بر رشد شخصیت تاثیر دارند. نه مراحل رشد همگانی وجود دارد و نه تعارض های کودکی اجتناب ناپذیر، بلکه، رابطه اجتماعی بین کودک و والدین او، عامل اساسی است.

ما در ادامه مقاله بیشتر به بررسی این موضوع میپردازیم، پس اگر شما هم کنجکاوید تا در این باره اطلاعات بیشتری بدست آورید، با ما تا انتهای مقاله همراه باشید.

میتونید در کارجویا مقالات بیشتری نیز بخوانید. برای خواندن مقالات بیشتر به بخش دسته ها بروید و از آن جا دسته مورد علاقه خود را انتخاب کنید و شروع به خواندن مقالات مربوط به ان دسته کنید.

فهرست

  • ۱.نیاز کودک به امنیت
  • ۲.نقش والدین در احساس امنیت کودک
  • ۳.احساس درماندگی در کودک
  • ۴.احساس گناه در کودک
  • جمع بندی

۱.نیاز کودک به امنیت

هورنای معتقد بود که کودکان تحت سلطه نیاز کودک به امنیت قرار دارند، منظور او نیاز کودک به امنیت و رهایی از ترس بود. تجربه کردن احساس امنیت و فقدان ترس، برای رشد شخصیت بهنجار کودک ضروری است. احساس امنیت کودک کاملا به رفتار والدین با او بستگی دارد.

والدین با نشان دادن صمیمیت و محبت کردن به کودک، امنیت او را تقویت، و با نشان ندادن صمیمیت و محبت نکردن به کودک، امنیت او را تضعیف میکنند. هورنای معتقد بود که مادامی که کودکان احساس کنند که آن ها را دوست دارند و بنابراین، ایمن هستند، میتوانند خیلی از رویداد هایی را که معمولا آسیب زا محسوب میشوند، مانند از شیر گرفتن ناگهانی، کتک خوردن گاه و بیگاه، یا حتی تجربیات جنسی پیش از موقع، بدون اثر زیان بار، تحمل کنند.

۲. نقش والدین در احساس امنیت کودک

اگر والدین نیاز کودک به امنیت را به شیوه های مختلف تضعیف کنند باعث میشوند، که در آن ها خصومت ایجاد شود. ترجیح دادن آشکار یک فرزند به دیگری، تنبیه غیر منصفانه، رفتار دمدمی، وفا نکردن به عهد، تمسخر، تحقیر، و منزوی کردن کودک از همسالان، از جمله این رفتار های والدین هستند.

هورنای معتقد بود که کودکان میفهمند محبت والدین آن ها واقعی است یا نه. ابراز محبت کاذب و ساختگی، کودکان را به راحتی گول نمیزند. شاید کودک به دلیل درماندگی، ترس از والدین، نیاز به محبت واقعی، یا احساس گناه، خصومت ناشی از رفتار های تضعیف کننده والدین را سرکوب کند.

نیاز کودک به امنیت

۳.احساس درماندگی در کودک

کارن هورنای بر نقش درماندگی کودک، بر احساس نیاز کودک به امنیت، خیلی تاکید کرد. اما بر خلاف آدلر، باور نداشت که لزوما همه کودکان احساس عجز و درماندگی میکنند، اما در صورت که این احساس ها ایجاد شوند، میتوانند به رفتار روان رنجور منجر شوند. احساس درماندگی کودک به رفتار والدین آن ها بستگی دارد.

اگر کودکان شدیدا در حالت وابستگی نگه داشته شوند، در این صورت احساس درماندگی خواهند کرد. هر چه کودکان بیشتر احساس درماندگی کنند، کمتر جرات میکنند که با والدین خود مخالفت کرده یا نافرمانی کنند. این بدان معنی است که کودک خصومت ناشی را سرکوب خواهد کرد و در واقع میگوید: ((چون به تو نیاز دارم، مجبورم خصومتم را سرکوب کنم)).

والدین از طریق تنبیه، بد رفتاری بدنی، یا شکل های ظریف تر تهدید و ارعاب، به راحتی میتوانند باعث شوند که کودک از آن ها بترسد. هر چه کودکان بیشتر بترسند، خصومت خود را بیشار سرکوب خواهند کرد. در این مورد کودک میگوید: ((چون از تو میترسم باید خصومتم را سرکوب کنم)).

عجیب تر آن که محبت میتواند دلیل دیگری برای سرکوب کردن خصومت نسبت به والدین باشد. در این مورد، والدین به فرزندانشان میگویند که آن ها را خیلی دوست دارند و خیلی برای آن ها فداکاری میکنند، اما صمیمیت و محبت آن ها صادقانه نیست.

کودکان میفهمند که این بیان ها و رفتار ها، جایگزین های مذبوحانه ای برای محبت و امنیت واقعی هستند، اما کاری از دستشان بر نمی آید و فقط همین فراهم است. کودک به خاطر ترس از اینکه مبادا همین ابزار محبت غیر قابل قبول را از دست بدهد، خصومت خود را سرکوب میکند.

نیاز کودک به امنیت

۴.احساس گناه در کودک

احساس گناه در کودک، دلیل دیگری برای سرکوب خصومت است، تا نیاز کودک به امنیت لطمه نبیند. کوکان اغلب وادار میشوند از هر گونه ابراز خصومت یا نافرمانی احساس گناه کنند. آن ها وادار میشوند که به خاطر ابراز کردن رنجش به والدین خود، و حتی در سر پروراندن آن، احساس بی ارزشی یا گناه کنند.

هر چه کودک بیشتر احساس گناه کند، خصومت خود را عمیق تر سرکوب خواهد کرد. این خصومت سرکوب شده که از رفتار های گوناگون والدین ناشی میشود، نیاز کودک به امنیت را تحلیل میبرد و در حالتی که هورنای آن را اضطراب بنیادی نامید، جلوه گر میشود.

نیاز کودک به امنیت

جمع بندی

به پایان رسید این دفتر، حکایت همچنان باقیست! خب دوستان به پایان اولین مقاله از سری مقالات بررسی نظرات و افکار کارن هورنای رسیدیم؛ در این قسمت ما در رابطه با نیاز کودک به امینت صحبت کردیم و توضیح دادیم که اگر کودک احساس امنیت نکند چه احساسات و خصومت هایی در او شکل میگیرد. در قسمت بعد ما قرار است در رابطه با اضطراب بنیادی صحبت کنیم، پس تا قسمت بعد خدا یار و نگهدارتون.

لطفا نظرات خود را در رابطه با این مقاله با ما در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.

برای مطالعه مقالات بیشتر به لینک های زیر مراجعه شود:

همرنگی با جماعت و ۳ تا از دلایل آن

۴ نکته درباره روانشناسی اجتماعی و رفتار اقتصادی

۳ حوزه عمده نظریه های روانشناختی اجتماعی

۳ نکته درباره سبک زندگی از نظر آدلر

۷ نکته در رابطه با تعارض های زناشویی و طلاق

آلفرد آدلر، احساس حقارت و ۳ نکته درباره آن

آلفرد آدلر، ۲ نکته درباره تلاش برای برتری یا کمال

۵ نکته درباره ترتیب تولد از نظر آلفرد آدلر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *