حتما تا به حال زیاد کلمه نابهنجار و رفتار نابهنجار را شنیده اید. اینکه فلان فرد رفتار نابهنجاری دارد و باعث آسیب به اجتماع میشود و باید در مراکز مناسب نگهداری و تربیت شود تا اون رفتار نابهنجاری که دارد از بین برود و دوباره هنجارمند رفتار کند.
اصولا معنی هنجار و نابهنجاری چیست؟ چگونه به وجود می آید؟ چگونه از بین میرود؟ راهکار های درمانی آن در طول تاریخ چه بوده است؟
این ها سوالاتی هستند که ما در این مقاله به آن ها پاسخ میدهیم و قصد داریم تا شما را هر چه بیشتر با این مفاهیم آشنا کنیم تا هر زمان و در هر مکانی که آن ها را شنیدید، درک درستی از این کلمات داشته باشید.
پس با ما همراه باشید.
میتونید در کارجویا مقالات بیشتری نیز مطالعه کنید. برای این کار کافی است به بخش دسته ها بروید و در آن جا دسته مورد علاقه خود را انتخاب کنید و مقالات مربوط به آن دسته را مطالعه کنید.
فهرست
- تعریف رفتار نابهنجار
- علل زیستی رفتار نابهنجار
- علل روانشناختی رفتار نابهنجار
- علت های اجتماعی _ فرهنگی رفتار نابهجار
- تاریخچه درمان رفتار نابهنجار
- رویکرد معنوی
- رویکرد بشر دوستانه
- رویکرد علمی
- جمع بندی
تعریف رفتار نابهنجار
فرد بهنجار به فردی میگویند که با خود و محیط پیرامون و انتظارات محیطی همنوا و سازگار باشد.
در مقابل فرد نا بهنجار به فردی میگویند که رفتار غیر انطباقی دارد که این رفتارها پیامد های زیان بار برای فرد یا اجتماع را دارا میباشد.
منشا هنجارها عبارت اند از: دین، قوانین، آداب و رسوم، اجتماع (خانواده و محیط).
علل زیستی رفتار نابهنجار
عوامل درون بدن که میتوانند در رفتار نابهنجار مشارکت داشته باشند، نابهنجاری های ژنتیکی را به تنهایی یا همراه با محیط شامل میشوند که بر عملکرد روان شناختی فرد تاثیر میگذارند. تاثیرات ژنتیکی که به اهداف ما خیلی ارتباط دارند، عوامل فطری هستند که عملکرد سیستم عصبی را تغییر میدهند.
با این حال تاثیرات محیطی نیز میتوانند اختلالاتی در ژن ها و عوامل درونی ما ایجاد کنند، و این در صورتی هست که بر مغز یا اندام های مرتبط بدن تاثیر بگذارند. برای مثال فردی که بی نظمی های تیروئیدی دارد، ممکن است نوسانات زیادی را در خلق تجربه کند. جراحات مغزی ناشی از آسیب سر میتواند به تغییر افکار، از دست دادن حافظه، و تغییرات درخلق بینجامد.
علل روانشناختی رفتار نابهنجار
علت های روانشناختی میتوانند نتیجه تجربیات خاص در زندگی فرد باشند. برای مثال فرد ممکن است بفهمد که تولد او خلاف خواسته والدینش بوده، در نتیجه رفتار های بی ثباتی هیجانی از خود نشان دهد.
در چارچوب دیدگاه زیستی _ روانی _ اجتماعی، علت های روانشناختی به صورت مجزا در نظر گرفته نمیشوند. آن ها بخشی از مجموعه بزرگ تر عواملی در نظر گرفته میشوند که تحت تاثیر تغییرات فیزیولوژیکی قرار دارند که با مواجهه با محیط خاصی تعامل میکنند.
علت های اجتماعی _ فرهنگی رفتار نابهجار
دیدگاه اجتماعی _ فرهنگی به حوزه های مختلف تاثیر بر فرد توجه دارد که از دوستان نزدیک و خانواده تا موسسات و سیاست گذاری های کشور یا دنیا گسترش دارند. این تاثیرات به شیوه های مهمی با فرایند های زیستی و با عوامل روان شناختی که از طریق مواجهه با تجربیات خاص روی میدهند، تعامل میکنند.
یک عامل اجتماعی _ فرهنگی مهم و منحصر به فرد در اختلالات روانی، تبعیض است؛ خواه این تبعیض بر اساس طبقه اجتماعی باشد یا درآمد، نژاد و قومیت، ملیت، جهت گیری جنسی، یا جنسیت. تبعیض نه تنها توانایی افراد را در تجربه کردن سلامت روان شناختی محدود میکند، بلکه تاثیرات مستقیمی نیز بر سلامت جسمانی و رشد دارد.
برای مثال، افرادی که از طبقات درآمد و جایگاه اقتصادی پایین، به علت فشار مداومِ مورد تبعیض قرار گرفتن و همین طور نداشتن دسترسی به منابع تحصیلی و سلامتی، به احتمال بیشتری اختلالات روانی دارند.
تاریخچه درمان رفتار نابهنجار
در طول تاریخ به نظر میرسد که سه راه حل عمده برای حل این اختلالات تکرار شده اند، که عبارت اند از: رویکرد معنوی، رویکرد بشر دوستانه، رویکرد علمی.
رویکرد معنوی، رفتار نابهنجار را حاصل تسخیر اهریمن، یا ارواح خبیثه می انگارد.
رویکرد بشر دوستانه، اختلالات روانی را نتیجه ستمگری، استرس، یا شرایط زندگی نا مناسب میداند.
رویکرد علمی، به دنبال علت هایی است که میتوانیم آن ها را به صورت عینی اندازه گیری کنیم؛ مانند تغییرات زیستی، فرایند های یادگیری معیوب، یا عوامل استرس زای هیجانی.
در ادامه هر کدام از این سه رویکرد را به صورت مفصل تری توضیح میدهیم.
رویکرد معنوی
این رویکرد قدیمی ترین رویکرد به اختلالات روانی و رفتار نابهنجار هست که به دوران پیش از تاریخ برمیگردد. باستان شناسان در پژوهش های خود به شواهدی دست یافتند که از تقریبا ۸۰۰۰ سال قبل از میلاد، از توجیهات معنوی برای درمان اختلالات روانی و رفتار نابهنجار استفاده میشد.
جمجمه های کشف شده در غار هایی که افراد پیش از تاریخ ساکن آن ها بودند، علائمی از سوراخ کردن جمجمه را نشان دادند که به موجب آن، سوراخ هایی در استخوان ایجاد شده بودند. باستان شناس علت این رفتار را تلاش برای آزاد کردن ((ارواح خبیثه)) از سر افراد بیان کرده اند.
دومین جلوه عقیده به تسخیر معنوی به عنوان علت اختلالات روانی، تشریفات جن گیری است. در این روش روحانیون دینی تشریفاتی را انجام میدهند که فرد را تحت فشار جسمانی و روانی شدیدی قرار میدهد تا شیاطین را بیرون براند (مثلا با شلاق طرف رو میزنند تا اجنه از وجودش خارج شوند).
رویکرد بشر دوستانه
رویکرد بشر دوستانه به اختلالات روانی تا اندازه ای به عنوان واکنشی علیه رویکرد معنوی و تنبیه افراد مبتلا به اختلالات روانی مرتبط با آن، به وجود آمد. در قرون وسطا، نوانخانه ها و صومعه هایی در اروپا به عنوان سرپناهی برای پناه دادن به این افراد که اغلب توسط خانواده هایشان طرد شده بودند، دایر شدند.
گرچه سرپناه ها نمیتوانستند درمان ارائه دهند، ولی در آغاز مقداری محافظت تامین میکردند. متاسفانه، این مکان ها به طور فزاینده پرازدحام و شرایط تحمل ناپذیر شدند. آن ها به جای اینکه محافظت تامین کنند، بعدا مکان های غفلت، بد رفتاری، و سوءاستفاده شدند.
عقیده شایع درباره اینکه افراد مبتلا به اختلالات روانی قابلیت های حسی عادی ندارند، باعث شد که برای آن ها گرما، شرایط زندگی پاکیزه، و غذای مناسب تامین نشود.
در پایان قرن هجدهم، چندین فرد جسور در فرانسه، اسکاتلند، انگلستان، انسانی نبودن شرایط در نوانخانه ها و صومعه هایی که افراد مبتلا به اختلالات روانی را پناه داده بودند، تشخصی دادند. آن ها برای وارونه کردن این روش های خشن، اصلاحاتی را آغاز کردند.
رویکرد علمی
بقراط معتقد بود که چهار مایع مهم در بدن وجود دارد که بر سلامت جسمانی و روانی تاثیر میگذارد و به چهار خلق و خوی شخصیت منجر میشوند. برای درمان اختلال روانی پاک کردن بدن از مایع اضافی ضرورت دارد. گرچه نظرات بقراط درست نبود، اما او در مطرح کردن این عقیده که سلامت روان بیانگر عوامل درونی بدن است و نه تسخیر شدن توسط ارواح خبیثه، از زمان خودش خیلی جلوتر بود.
صد ها سال بعد پزشک رومی کلودیوس جالینوس، یک نظام دانش پزشکی را بر اساس تحقیقات کالبد شناختی به وجود آورد. این رویکرد نیز به پیشرفت این موضع که علت بیماری ها در عملکرد نابهنجار بدن است، کمک کرد.
بنجامین راش بنیانگذار روانپزشکی آمریکا، علاقه به رویکرد علمی به اختلالات روانی و رفتار نابهنجار را دوباره برانگیخت. او که از درمان نامناسب بیماران مبتلا به اختلالات روانی وحشت کرده بود، از پیشرفت هایی نظیر قرار دادن بیماران در بخش های خودشان، تامین درمان شغلی برای آن ها، و ممنوع کردن ملاقات افراد کنجکاو که برای سرگرمی از بیمارستان دیدار میکردند، دفاع کرد.
جمع بندی
ما در این مقاله در رابطه با رفتار نابهنجار و علل آن صحبت کردیم و توضیح دادیم که علل این رفتار ها را به چند دسته تقسیم میشود. همچنین در این مقاله ما در رابطه با رویکرد های درمانی که در طول تاریخ برای درمان این رفتار های نابهنجار مورد استفاده قرار میگرفته صحبت کردیم و توضیح دادیم که در هر کدام از این رویکرد ها افراد برای درمان بیماران دارای رفتار نابهنجار و اختلال روانی چه کار هایی انجام میدادند.
لطفا نظرات خود را در رابطه با این مقاله، با ما در بخش نظرات در میان بگذارید.
برای مشاهده مقالات بیشتر به لینک های زیر مراجعه کنید:
خاستگاه تاریخی روانشناسی (قسمت ۱)
خاستگاه های تاریخی در روانشناسی (قسمت ۲)
رویکرد های روانشناسی _ ۵ رویکرد روانشناسی
۴ تا از روش های پژوهش در روانشناسی
همرنگی با جماعت و ۳ تا از دلایل آن