پایگاه دانش کارجویا » روانشناسی ایدئولوژی ها و ۳ نکته درباره آن

پایگاه دانش کارجویا

در پایگاه دانش کارجویا، اطلاعات خود را در زمینه های مختلف به روز کنید.

روانشناسی ایدئولوژی ها و ۳ نکته درباره آن

روانشناسی ایدئولوژی ها
فهرست مطالب

روانشناسی ایدئولوژی ها

نگرش های سیاسی اغلب به صورت جدا از هم مورد مطالعه قرار میگیرد. برخی پژوهشگران به ارزیابی کاندیدای سیاسی پرداخته اند، بعضی مسائل نژادی، قومی و قبیله ای، طایفه ای را بررسی کرده اند، بعضی ها به بررسی یک قانون خاص در نظر افکار عمومی (مثلا حکم اعدام) پرداخته اند و در نهایت برخی به نظر شهروندان درباره سیاست خارجی پرداخته اند. میشود گفت که تمام این نگرش های سیاسی تا حدی با یکدیگر همبستگی دارد.

یکی از سوالات اساسی که همیشه در روانشناسی اجتماعی و روانشناسی سیاسی مطرح بوده است این بوده که این همبستگی ها در چه جهتی و به چه میزان وجود دارد.

یکی از تاثیر گذار ترین مفاهیم در تصمیم گیری های ما، نگرش های ما و یا به عبارت دقیق تر ایدئولوژی های ما هستند، ما در این قسمت میخواهیم درباره تاثیر و یا بهتر بگویم روانشناسی ایدئولوژی ها از دیدگاه روانشناسی اجتماعی صحبت کنیم، پس با ما همراه باشید.

این مقاله ادامه سری مقالات روانشناسی رهبران سیاسی و روانشناسی رفتار رای دهندگان است، پس برای فهم بهتر این مقاله پیشنهاد میکنم، ابتدا آن دو مقاله را مطالعه کنید.

میتونید مقالات بیشتر و متونع تری هم در کارجویا بخوانید. برای این کار کافی است، به بخش دسته ها مراجعه کنید و موضوع مورد علاقه خود را در آن جا جست و جو و سپس، انتخاب و در نهایت مطالعه کنید.

فهرست

  • آیا دوران ایدئولوژی ها به پایان رسیده؟
  • چرا ایدئولوژی ها کارآمد هستند؟
  • پیش داوری
  • جمع بندی

آیا دوران ایدئولوژی ها به پایان رسیده؟

تعدادی از روانشناسان اجتماعی که درباره روانشناسی ایدئولوژی ها مطالعه میکنند، معتقد هستند که پس از جنگ جهانی دوم دوران ایدئولوژی ها به پایان رسیده و برای ادعای خود چهار دلیل میاورند:

۱-نگرش های سیاسی فاقد ثبات منطقی هستند ۲-اکثر افراد نسبت به جاذبه های ایدئولوژیکی بی تفاوت هستند. ۳-تفاوت های روانشناختی بنیادی بین ایدئولوژی های طرفدار جناح چپ (در آمریکا، آزادی خواه) و جناح راست (در آمریکا، محافظه کار) وجود ندارد. ۴-هیچ تفاوت ماهوی بین نقطه نظرات جناح چپ و راست وجود ندارد.

جاست (۲۰۰۶) به بررسی کامل این ادعا ها پرداخت و دریافت که هر یک از آن ها در دفاع از فرضیه ((پایان ایدئولوژی)) ناکار عمل میکنند.

به نظر جاست یکی مهم ترین دلایل که باث شده تعدادی از روانشناسان به این نتیجه غلط برسند، تا حدی حاصل ضعف روش شناختی است. مثلا وقتی برای دو مفهوم از مقیاس های موازی استفاده میکنند، همبستگی میان همانند سازی حزبی و ترجیحات سیاسی افزایش قابل توجهی میابد.

اگر بخواهم ی مثال ملموس تر از این مسئله که تاثیر ایدئولوژی ها هنوز از بین نرفته برای مردم آسیای غربی بزنم، میتوانم به گروه هایی مثل داعش اشاره کنم. داعش یک گروه تند رو است که بر پایه یک ایدئولوژی غلط به فعالیت های مخرب در این منطقه پرداخته است و همه میدونیم که فعالیت های اون ها چقدر تاثیر بر این منطقه و حتی جهان داشت.

همه این ها نشان میدهد که این نظریه که دوران ایدئولوژی ها از بین رفته تا چه حد غیر واقع بینانه هست.

چرا ایدئولوژی ها کارآمد هستند؟

یکی از سوال های مهمی که باید در مبحث روانشناسی ایدئولوژی ها به آن بپردازیم این است که چرا ایدئولوژی ها مهم هستند.

از زمان های گذشته تا کنون حاکمان همیشه در تلاش بودند تا برای ثبات حکومت خود یک ایدئولوژی خاص را که مختص حکومت خود آن ها بوده است تبلیغ کنند، این ایدئولوژی ها در گذشته عموما دینی بودند و با گذر زمان ایدئولوژی های انسان گرایانه (مثل نازیسم، کمونیسم) هم شکل گرفتند.

یکی از مهم ترین دلایل آن این بوده است که آن ها با استفاده از این روش میتوانستند که مردمان مختلفی با نژاد های مختلف را زیر یک پرچم نگهدارند، در واقع بهتر است بگویم اولین ایدئولوژی های جهان شمول را امپراطوری ها ایجاد و تقویت کردند، چون امپراطوری ها در قلمرو خود نژاد ها و قبایل زیادی داشتند و خیلی مواقع این نژاد ها با یکدیگر و حتی با خود حکومت مرکزی به دلیل این که از نژاد دیگری است، درگیری داشتند.

ولی زمانی که همه آن ها به یک ایدئولوژی واحد درمی آمدند، به نوعی میتوان گفت که به یک نقطه اشتراک مهم دست پیدا میکردند و همین نقطه اشتراک باعث صلح و دوستی و اتحاد آن ها میشد، به علاوه این مسئله باعث میشد تا یک نژاد بتواند بر نژاد های گوناگون فرمانروایی کند، بدون اینکه آن نژاد ها به دلیل تفاوت نژادی علیهش شورش کنند.

روانشناسی ایدئولوژی ها
روانشناسی ایدئولوژی ها

پیش داوری

معلوم شده است که جهت گیری های ایدئولوژیکی، نقش مهمی در پیش داوری دارند. پژوهش های اولیه در این زمینه به شدت تحت تاثیر کارهای اولیه آدرنو و همکارانش (۱۹۵۰) در زمینه اقتدار طلبی است.

در آن سال ها که تازه جنگ جهانی دوم به پایان رسیده بود (حدود پنج سال)، طبق گفته آدرنو و همکارانش هنوز نگرش های یهود ستیزانه کنار گذاشته نشده بودند، بلکه بخشی از یک جهت گیری روانشناختی کلی تر هستند که شامل تمجید درون گروهی (فقط ما خوب هستیم!) ، پیش داوری علیه برون گروه ها (هر کی با ما نیست، آدم بدی است!) و شبه محافظه کاری است.

آدرنو و همکارانش این جهت گیری را تجلی ساختار شخصیتی خاصی در نظر گرفتند که آن را ((شخصیت اقتدار طلب)) نامیدند.

جمع بندی

ما در این مقاله راجب روانشناسی ایدئولوژی ها و تاثیر ایدئولوژی بر رفتار ما آدم ها صحبت کردیم، و همچنین توضیح دادیم که این سخن که دوران ایدوئولوژی ها به پایان رسیده تا چه اندازه غیر واقع بینانه هست.

همچنین توضیح دادیم که چرا ایدئولوژی ها کارآمد هستند و چرا حاکمان در گذشته (و حتی تا به امروز) انقدر به دنبال تبلیغ ایدئولوژی مختص به خودشان بوده اند. مسئله آخری نیز که درباره آن صحبت کردیم پیش داوری بود، و توضیح دادیم که ایدئولوژی ها چگونه باعث پیش داوری ما درباره اشخاص و گروه های مختلف میشوند.

نظر شما درباره ایدئولوژی ها چیست؟ آیا لازم است که یک حکومت یا یک شخص به ایدئولوژی خاصی معتقد باشد یا خیر؟ نظرات خود را با ما در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.

برای مشاهده مقالات بیشتر به لینک های زیر مراجعه کنید:

همرنگی با جماعت و ۳ تا از دلایل آن

۴ نکته درباره روانشناسی اجتماعی و رفتار اقتصادی

۳ حوزه عمده نظریه های روانشناختی اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *